سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

چهار ملاک اصلی برای لباس

همچنان که در کتاب " فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی " ص 5و 6 نیز آمده است  در شریعت اسلام برای لباس پوشیدن , چهار ملاک اصلی قرار داده شده است ؛ یعنی پوشیدن هر لباسی که این چهار شرط را داشته باشد , جایز و غیر آن ممنوع است ( مستمسک عروة الوثقی , ج 5 , ص 239 ؛ مجمع الفایده و البرهان , ج 2 , 102 )

شرط اول : لباس باید پوشاننده ی حد واجب شرعی باشد . بر زن  واجب است همه ی بدن خود – به جز صورت و دست ها تا به مچ – را از نامحرم بپوشاند . بر مرد نیز لازم است پیش و پس خود را از نگاه دیگران محفوظ نگاه دارد .

شزط دوم : لباس باید فتنه انگیز و محرک شهوت نباشد . گاهی لباس ساتر مقدار لازم است , ولی تحریک کننده ی قوای شهوانی می باشد ؛ پوشیدن این لباس هم حرام است .

شرط سوم : لباس باید ویژه ی کفار نباشد . پوشیدن لباس های ویژه ی مسلمانان و نیز لباس های مشترک جامعه ی اسلامی و کفار جایز است , اما لباس هایی که پوشیدن آنها انسان را به نظر ظاهری شبیه کفار می گرداند , ممنوع است . مسلمان باید هویت اسلامی خود را پاس دارد و با پوشیدن لباس بیگانگان , خود را دلباخته و مفتون روش آنها نشان ندهد (و عزت خود را نیز حفظ نماید ).

استقلال هویت و اقتدار روحی مسلمان او را از هرگونه پیروی مقرون با ذلت پرهیز می دهد . پیروی از کفار در آداب و ظواهر زندگی , نوعی به رسمیت شناختن سلوک آنها و قرار گرفتن در زیر چتر برتری و قیمومیت آنان است که با روح عزیز مسلمان مغایر و در دین اسلام به شدت مذموم اعلام شده است .

" و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین ؛ عزت از آن خدا وپیامبر او و مؤمنان است " , منافقون آیه ی 8

" و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً ؛ خداوند هرگز برای کافران بر مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است " , نساء آیه ی 141

" یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ؛ ای مردم با ایمان ! کافران را به جای مؤمنان ولی و برتر خود نگیرید " نساء آیه ی 144 و نیز نساء آیه ی 139 و مائده آیه های 51 و 57 و 81

" من یتولهم منکم فانه منهم ؛ هر کس از شما که آنان را ولی خویش گیرد او از آنهاست " مائده آیه ی 51 .

امام صادق علیه السلام می فرماید : " اوحی الله الی النبی من الانبیاء ان قل لقومک : لا تلبسوا لباس اعدائی و لا تشاکلوا بما شاکل اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی ؛ خداوند به یکی از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو لباس دشمنان مرا نپوشید و به شکل دشمنان من درنیایید که دشمن من می شوید آن گونه که آنها هستند ( میزان الحکمة , ح 9135 ؛ وسائل الشیعه , ج 11 , ص 111 , ح 1 )

امام علی علیه السلام می فرماید : " قل من تشبه بقوم الا اوشک ان یکون منهم ؛ کمتر کسی است که شبیه گزوهی گردد و از آنها نشود " ( نهج البلاغه , حکمت 207 )

در این حکم –تنها - " لباس " موضوعیت ندارد و هر عملی که انسان را شبیه کفار و در زمره ی آنها گرداند ممنوع است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند : لیس منا من تشبه بغیرنا , لا تشتبهوا بالیهود و النصاری فان تسلیم الیهود الاشاره بالاصابع و تسلیم النصاری الاشاره بالکف ؛ از ما نیست کسی که به بیگانگان شبیه گردد . به یهودیان و مسیحیان شبیه نشوید ؛ همانا سلام یهودیان اشاره با انگشت است و سلام مسیحیان اشاره با کف دست ( سنن ترمذی , ج 4 , ص 159 )    - پس می بینیم که تشابه به غیر مسلمان ولو در حد یک اشاره نیز ممنوع است !

شرط چهارم : لباس , نباید " لباس شهرت " باشد . هرگونه لباس و نیز آرایش و رفتاری که موجب انگشت نما شدن آدمی در میان دیگران شود , ممنوع است .

ذکر این نکته خالی از فایده نیست که لباس " شهرت " و لباس " ویژه ی کفار " , عنوانی شناور و نسبی است که در زمان ها و مکان های مختلف , مصادیق متفاوت دارد . چه بسا لباسی که در یک جامعه لباس شهرت است و در جامعه ی دیگر غیرعادی تلقی نمی شود یا لباسی که در زمانی ویژه ی کفار بوده و در زمان دیگر مشترک میان امت اسلام و کفر شده باشد .

اگر چنین تغییری در عنوان پدید آید , حکم شرعی نیز در این مورد متفاوت خواهد بود ؛ یعنی فقط  در شرایطی که موضوع " شهرت " یا " تشبه به کفار " تحقق دارد , پوشیدن آن لباس حرام است . برای مثال , کت و شلوار در دوران گذشته آن هنگام که لباس معمول جامعه ی اسلامی لباس بلند بود , تشبه به کفار محسوب می شد و حرام بود ؛ اما به مرور زمان و با تخلف عده ای بی توجه , آرام آرام کت و شلوار  لباس رایج میان مسلمانان شد . از آن پس پوشیدن آن , پوشیدن لباس ویژه ی بیگانه و تشبه به کفار نیست و به تبع حرمتی هم ندارد . (البته نباید فراموش نشود که اگر برای لباس شرط اول یا دوم وجود نداشته باشد طبیعتاً به شرط  تشبه با کفار یا شهرت هم نمی رسیم که بخواهیم در مورد آن بحث کنیم و کلا پوشیدن آن حرام می شود .)

شرایط خرد دیگری مثل عدم استفاده ی مرد از لباس زرباف و ابریشمی وجود دارد که مورد نظر بحث فعلی نیست .

اگر لباس انتخابی ما درون این چارچوب و دارای این شرایط باشد , از نظر شرعی پوشیدن آن جایز است ؛ اگرچه برای تعیین " الگوی لباس پوشیدن مسلمان " و " فرهنگ پوشش در جامعه ی اسلامی " باید پژوهش دیگری انجام پذیرد. ( رجوع کنید به بحارلانوار , ج 76 , ص 311 ,ح 11)




بسم الله الرحمن الرحیم

لباس

یکی از وجوه امتیاز انسان بر حیوانات , لباس اوست . لباس پوشیدن , از ویژگی ها و شئون اختصاصی انسان ها , و پدیده ای است که تقریباً به اندازه ی طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه ی جغرافیای امروزین زمین گسترش دارد .

این حکم , همه ی اقوام , ملت ها و فرهنگ ها را در کل تاریخ در بر می گیرد . در تعالیم ادیان مختلف , به ویژه آیات و روایات اسلامی , آموزش های فراوانی در مورد ضرورت حفظ پوشش , کیفیت انتخاب لباس , جنس , رنگ , طرح , اندازه و احکام لباس پوشیدن و نیز لباس اختصاصی زن و مرد و برخی دیگر از اقشار اجتماعی بیان شده است .  (رجوع کنید به  بحارالانوار – ج 79 – ص 259 – 394 ؛ وسایل الشیعه – ج3 – ص 340 ؛ کنزالعمال – ج 15 – ص 307-326 )

از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده , مسلم شده که لباس دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است : یکی این که او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ می کند ؛ دیگر این که در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند و بالاخره به او آراستگی و زیبایی و وقار می بخشد . لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد . درست است که انسان در ابتدا برای محفوظ ماندن از سرما و گرما و نیز حمله و هجوم حیوانات به ساختن خانه می پردازد , اما علاوه بر این منظور , خانه مأمن و مأوایی است برای او , تا خود , اموال و احوال اختصاصی اش را در چاردیواری آن سامان بخشد و گذشته از اینها , خانه ی هر کس فضایی است که او می تواند ذوق و سلیقه ی خود را در حد امکانات خویش در آن اعمال کند و غریزه ی زیبایی پسندی اش را ارضا نماید . لباس را نیز می توان به تعبیری " خانه " و درست تر بگوییم " خانه ی اول " هر کس دانست . لباس , خانه ی اختصاصی تر انسان است ؛ چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد در خانه اش , و از این قرار است که می توان گفت همه ی ما به جهت لباسی که بر تن داریم , خانه به دوشیم .

منشأ اصلی پیدایش لباس , چنانکه گفتیم نیاز به محفوظ ماندن , عفیف ماندن و زیبا بودن است ؛ اما اشتباه است اگر تصور کنیم که می توانیم این همه اختلاف و تنوع را که در لباس افراد جوامع مختلف و در دوران های مختلف دیده می شود , تنها با در نظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم . اگر به گروه های گوناگون اجتماعی نظر افکنیم , می بینیم که لباس زنان , مردان و کودکان با یکدیگر متفاوت است . پوشش روستاییان یا شهرنشینان فرق دارد . در شهر نیز زنان خانه دار , لباسی متفاوت با لباس زنان کارمند به تن می کنند و اصناف و صاحبان حرفه های گوناگون نیز به تناسب کار خویش , لباسی خاص دارند . طبقات مختلف اجتماع نیز بسته به وضع اقتصادی و در آمد خود , لباس های گوناگون می پوشند و شرایط اقلیمی هر منطقه نیز بر نوع لباس مردم آن تاثیر می گذارد . معمولاً مذاهب هم درباره ی نوع لباس , دستوراتی دارند ؛ چنانکه در اسلام نیز درباره ی پوشش تن , قواعد و دستوراتی وجود دارد و اصطلاح " حجاب " در جامعه ی امروز ما , گویای همین نوع پوشش اسلامی است .

در شریعت اسلام برای لباس چهار ملاک اصلی قرار داده شده است ... ( ادامه دارد )




بسم الله الرحمن الرحیم


با توجه به اهمیت نماد و توانایی فراوان آن در انتقال فرهنگ ، تلاش برای اظهار و ابراز شعایر ، بزرگداشت آنها ، محافظت از آنها و ایجاد و ابداع نمادهای نوین یا تکمیل نمادهای موجود ، یک ضرورت است . " محافظت از نماد " نیز ، هم به معنای باقی نگاه داشتن ظاهر نماد و حضور مستمر آن در صحنه ی اجتماعی ، و هم به معنای جلوگیری از تحریف آن و حفظ رابطه ی نماد با معناست .


و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب ( حج ، 36 )

بزرگ داشت شایر الهی نشانه ی تقوای قلب است .


یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعایر الله ( مائده ، 2 )

ای اهل ایمان ! حرمت شعایر الهی را نگاه دارید .


امام سجاد علیه السلام که مجسمه ی مهابت و وقار است ، از نماد گریه و اشک برای ابقای حرکت کربلا بهره گرفته است . اساساً مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام  ،  موجب انتقال فرهنگ عاشورا به نسل های پیوسته ی تاریخ است . تشییع پیکر شهدا که پس از سال ها در مناطق جنگی کشف می شدند و نیز تدفین آنها در میان جامعه ، نه خارج از شهر و دور از چشم ها ، عطر فرهنگ شهادت طلبی را در کشور ما زنده و پایدار کرده است . نام گذاری سال ها ، ماه ها و روزها که موجب تذکر مجدد ارزش ها می شود ، بهانه کردن زمان و خلق نماد است . حضور رهبر انقلاب در مراسم تشییع پیکر شهدا و بوسیدن تابوت شهید ، ارج نهادن به مقام شهید و تعظیم شعایر است .


بسیاری از شخصیت ها ، تبدیل به نماد " فضیلت هایی " شده اند که در طول حیات خود با مجاهدت به دست آورده اند . تجلیل از آنها ، بزرگداشت آن مجاهدت و احیای آن فضیلت هاست .


از طرف دیگر ، وظیفه ی موضع گیری در مقابل سنت های باطل و اندیشه های  نادرست ، مقتضی از بین بردن ، تحقیر یا تحریف نشانه های آن است . توصیه  به از بین بردن هیاکل عبادت مثل بت و صلیب ، اقدام حضرت موسی علیه السلام در به آتش کشیدن گوساله ی سامری و به دریا ریختن خاکستر آن و سوزاندن مسجد ضرار توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، نمونه هایی از این موارد است .


کمترین موضعی که درباره ی این قبیل شعایر می توان به کار گرفت ، عدم استفاده و تر.ک آن است که به مرور زمان به مرگ آن می انجامد . الباطل یموت بترک ذکره .


استفاده از نمادهایی که متعلق به فرهنگ باطل است ، تبلیغ و تقویت آن فرهنگ و اعلام حیات و حضور  آن در جامعه است . ما با این نمادها عضویت خود را در آن اندیشه و وفاداری خود را به آن اعلام می داریم و سیاهی لشکر آن شمرده می شویم .


من تشبه بقوم فهو منهم ؛


هر کس به گروهی شبیه گردد ، از آنهاست .


بهره گرفتن از نماد ، " پذیرش " آن و " ابراز مهر " به اوست و این نتیجه ی تولی است :


و من یتولهم منکم فانه منهم ؛ هر کس از شما که تحت ولایت آنها رود ، از آنهاست .


پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امت خود سفارش می فرمودند :


ولا تشبهوا بالیهود ؛


ظاهر خود را به مانند قوم یهود مگردانید . ( جهت اطلاعات بیشتر به سایت جمال مرد رجوع کنید )


به این ترتیب ، برماست که رابطه ی میان نماد های دین و معانی آن را اگر گسسته کنیم ، برقرار کنیم و اگر متزلزل گشته ، محکم گردانیم و باید بدانیم که دینداران بی تعهد ، بیش از دشمنان متعهد می توانند در تغییر و تحریف نمادهای دین تاثیر داشته باشند .


در شرایطی که گنبد و گلدسته ی مساجد ، لابه لای برج های سر به فلک کشیده گم می شوند و هر آنچه انسان را به یاد خدا و معنویت و ابدیت می اندازد ، کم فروغ می گردد و اطراف ما را مظاهر لذایذ مادی و دنیاطلبی فرا می گیرد و ابزارهای لهو و لعب و سرگرمی های غفلت زا فراوان می شود ، بهترین خدمت ، تذکر حقیقت و تداعی ارزشها و فضیلت هاست ؛ احیای نمادها و بلند کردن صداهایی که در میان این همه هیاهوی خاموش ، دعوت انبیاء ر تداعی می کند و پژواک پیام صالحان باشد .


اگر ما از سر ضعف یا جهل ، مظاهر فرهنگ و اصالت خود را پنهان کنیم ، نسل آینده ی ما که در هزاران پیام پنهان و آشکار قرار دارد ، از دینداری خجالت خواهد کشید و از عمل به وظایف شرعی احساس حقارت خواهد کرد و آن گاه ، نماز خواندن ، صدقه دادن ، بسم الله گفتن ، امر به معروف ، نهی از منکر ، اذان ، سلام ، چادر مشکی ، عزاداری و ... ، پدیده ای شبیه کالای قاچاق و به تدریج دستخوش فراموشی خواهد شد .


لازم است این نکته نیز به صراحت گوشزد شود که تاکیر بر اهمیت نماد ، هرگز به معنای غفلت از روح و معنای آن نیست ؛ بلکه اهمیت نشانه ها ، در پرتو اهمیت محتوا و مرهون واقعیت معناست . نماد ، نماد است و واقع ، واقع است ، و نباید جایگاه هیچ یک تغییر کند ؛ نه می توان نماد را واقع فرض کرد و نه می توان بدون نماد به واقع رسید . گروهی .که نماد را واقع می گیرند و به آن توجه مستقل می کنند ، از عمق و محتوای آن محروم می مانند . گروهی هم که به معنا توجه دارند ، ولی به نماد اهمیت نمی دهند ، راهی به سوی معنا نمی یابند .




بسم الله الرحمن الرحیم


فواید و تاثیرات نماد . ق. 6


(تلاش های بیگانه برای انتشار فرهنگ و اندیشه ی خود و جایگزینی نمادها )


شیاطین و منکران برای پیشبرد اهداف پلید خویش ، این اهرم توانا یعنی نماد را فراموش نکرده اند . آنها برای انتشار فرهنگ و اندیشه ی خود ، دو تلاش موازی انجام می دهند :


1-     نمادهای خود را در سراسر جهان توزیع می کنند . زبان ، خط ، لباس ، آرایش ظاهری ، معماری ، رفتارهای اجتماعی ، خوراکی ها و نوشیدنی ها و همه ی مظاهر فرهنگ خود را جهانی می کنند و با این نشانه ها ، در صددند تا فرهنگ و باور و سلیقه ی خود را برتر و حضور دائم خود را به رخ جهانیان بکشند .


2-     نمادهای اصیل ما را تضعیف یا تحریف می کنند . تلاش برای از بین بردن نمادهای دین و ارزش های انسانی یا قطع ارتباط آن نمادها با محتوایشان ، از مهم ترین برنامه های بیگانگان است . برای آنکه جهاد و شهادت از خاطره ها محو گردد ، باید نام  و تصوید شهدا و بنا یا مجلس یادبود آنها را که تداعی کننده ی عزت و شرف و فداکاری است ، از میان برداشت . شهید ، نماد پرداختن همه ی دارایی ها و سرمایه ها در راه خداست . شهید ، نماد معامله ی جان با رضای اوست . شهید و آنچه متعلق به فرهنگ شهادت است ، باید از جامعه زدوده شود تا روحیه ی شهادت طلبی و جانبازی در راه خدا ، بر اثر طول زمان دستخوش فراموشی گردد . چفیه که حامل قداست این فرهنگ است ، باید بر سر دختران بد حجاب بازاری دیده شود تا معنای تازه ای جایگزین مفاد آن گردد و ارزش و قداست آن لوس شود . نام شیرین امامان معصوم که نماد عشق و علاقه ی نسل های ما به انسان های کامل است و فضیلت های مجسم است ، به جرم عربی بودن ! تحقیر می شود و نام پادشاهان خونریز تاریخ ، به بهانه ی احیای زبان فارسی ، شیوع پیدا می کند . پرچم آمریکا و انگلیس که منفورترین دولت های جهان هستند ، برچسب ماشین ها می شود . عکس سگ و خوک و خوانندگان و هنرپیشگان غربی ، بر روی پیراهن جوانان ما تبلیغ می شود . در مقابل ، پوشیدن چادر مشکی یا به دست کردن انگشتر عقیق ، مورد تمسخر قرار می گیرد . انباشته ای از مو که ما را مشابه  گروه های بی هویت غربی می گرداند ، حرام نیست – حتی اگر آشفته و نا مرتب و آلوده باشد ! – ولی اندکی ریش که نشان تشبه ما به شهدا و پاکان و نماد مورد توصیه ی دین برای مردان مسلمان است ، بر اساس قواعد بهداشتی ، زیان بخش تلقی می گردد !


چند درضد سود بیشتر ، اتومبیل پر از اسکناس ، کلید زرین یک واحد مسکونی ، سکه های طلا که مانند باران بر سر یک برنده ی خوش شانس ! فرو می بارد و مظاهر فراوانی از این دست ، همراه با آهنگی که ذهن را رها نمی کند ، در کار تبلیغ مستمر ارزش های مادی و ایجاد التهاب و عطش برای از دست ندادن یک فرصت استثنایی ! علاقه ها و حساسیت های مردم را دستکاری می کنند . نشان شرکت های بزرگ صنعتی در ابعاد چشمگیر دور تا دور ما را گرفته و دائم ، ذهن و دل ما را به اسباب رفاه این دنیا فرا می خواند .


کودکان ما نیز هر روز در معرض داستان ها و فیلم هایی که آداب زندگی غرب را می آموزند و لطیفه ها و بازی هایی که نمادهای فرهنگ بومی را تحقیر می کند ، قرار می گیرند . از باب نمونه به بازی کامپیوتری " شاهزاده ی ایرانی – Prince of Persia " اشاره می کنیم که محل وقوع درگیری ، در کاخ چند طبقه ی مجللی است با نمای خارجی مسجد ، دارای گنبد و گلدسته  و مقرنس کاری اسلامی در داخل ، متعلق به کسی به نام جعفر که لباس بلند شرقی برتن و عمامه بر سر دارد . او در طبقه ی نهایی این کاخ دختری را محبوس کرده و تدابیر امنیتی شدیدی از جمله نگهبانانی با همان هیات و لباس برای محافظت در نظر گرفته است . بازیگر باید با تمام این مظاهر شیعی ، اسلامی یا شرقی مبارزه کند تا بتواند آن زیبای درند را دریابد .


در بازی دیگری به نام اف 15 که ماجرای جنگ خلیج فارس را نشان می دهد ، هر جا صدام قرار گرفته ، در پشت سرش اماکن مذهبی مسلمانان به چشم می خورد ؛ یعنی صدام برخاسته از چنین فرهنگی است و در نهایت این فرهنگ باید مورد اصابت قرار گیرد . ( بررسی پیامدهای بازی های ویدیویی و رایانه ای – ص 194 )


در میان این برنامه های استعماری انگلیس برای گسترش نقاط ضعف و نابودی عوامل نیرو بخش مسلمانان ، به این مطلب تصریح و تاکید شده است . به این دستورالعمل توجه کنید :


هفدهم :


در مورد علاقه و احترامی که شیعه  برای خاندان رسول قائل اند ، باید با القای تردید هایی در انتساب آنان به پیامبر ، این دلبستگی از میان برود . در راه حصول این مقصود باید عده ای را اجیر کنیم که با عمامه ی سیاه  یا سبز در انظار ظاهر شوند و خود را به دروغ اولاد رسول معرفی کنند . بدین ترتیب ، مردمی که آنان را می شناسند ، تدریجا در هویت سادات حقیقی هم شک می کنند و به اولاد رسول ، سوء  ظن می یابند . موضوع دیگر ، برداشتن عمامه از سرعلمای دین و سادات حقیقی است تا هم وابستگی به پیامبر از مان برود و هم احترام علما در میان مردم . ( خاطرات مستر همفر – جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی - ، ص 85 )









[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]
[ Designed By Ashoora.ir ]