تنت را به کسی مسپار بانو ...
و دلت را به ناکس
آنها که دم از ایران کهن می زنند و تمام مقدسات کهن آن را زیر پا لگدمال می کنند
آنها که دم از خدا می زنند و با آتش جهل باستان اوصیاء پیامبرش را رد می کنند
آنها که ادعای تمدنشان گوش فلک را کر کرده است ...آنها که یهود را نژاد پرست می دانند و آنگاه خود بر خلاف دستورات پیامبرشان به قومیت خود می نازند ... یهود پیامبر خود را کشت و اینها کلام پیامبرشان را زیر پا گذاشتند ..
دلت را به نا کس مسپار
که ادعای یکتا پرستی دارد اما از قائلین شرک به خدا حمایت می کند و دین آنها را پشتوانه تمدن خود می داند..
پوشش آنها را به باد عصیان سپرده و فقط هر آنچه را که خود از نیاکان هزار ساله اش بپسندد نیک می داند ...
دلت را به نا کس مسپار بانو
آنها که هر وقت خود بخواهند تو را عریان می طلبند
و هر آنچه را که بر خلاف آزادی بی حد و حصر خود بدانند به باد تمسخر می گیرند ...
آنها که تو را در چنگ خود می خواهند و هر گاه به اسم دین ، آزادی شان محدود شود دستورات خدا را من در آوردی دین داران می دانند...
فکرت را به ناکس مسپار
ناکس تو را برده خود می خواهد نه بنده خدا !
اما خدا تو را آزاد می خواهد تا با مدال بندگی او ، در برابر ناکسان آزاد و سرور باشی نه برده افکار متعفن آنها
نامردان به هیچ چارچوب و قانونی رضایت نمی دهند و می خواهند هر آنچه را که دلشان خواست ...
اما خدا برای شان چارچوب و قاعده گذاشته است تا نامردی شان بر ملا شود ...
اگر کسی از تو بخواهد تا بی قاعده هر کسی را به حریم خود راه ندهی یا متحجرش گویند یا شهوت پرست ...
آن را که در بازار آزاد خود را به فروش می رساند سرور می نامند و او را که تن به قانون خدا داد بر سرش می کوبند و او را تن فروش و .....می نامند ....تا آن حد که از به زبان آوردن نام خدا در برابر آنها شرمنده شوی
اما خود اسیر و برده ی بی قاعده ترین ها هستند و از پوشش تو در برابر خود عصبانیند ..
برای شهوت پرستان چه لذتی زیباتر از این ..
که گفته های الهی و فرستادگانش را
از این و آن دانند نه منشا وحی
و آنگاه که اصالت و هویتش را در ذهنت کمرنگ ساختند ...
هر آنچه را که رنگ دین دارد نابود سازند ...
و بعد ..
سفره طمع خود را برای شکار کردن تو پهن می کنند...
بی قاعده...
بی قانون...
تا به نام نجات تو از دین ، دلی از شهوت خود درآورنـــــد...
ارزش هایت را به دزدان و گدایان مسپار